شهدای رزکان در سکوت ورزشگاه انقلاب غرق شد/ قرمز پوشان در حسرت موقعیت های از دست رفته
تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۰۴۷۹۲۰
کرج به لحاظ ورزشی جمعه شب تلخی را پشت سر گذاشت و نماینده البرز در آخرین دیدار از رقابت های فوتبال دسته دوم کشور در حالی که می توانست با کسب یک تساوی در خانه حکم بقای خود را امضا کند اما با دوگل مغلوب ملی حفاری اهواز شد و پس از یک سال دوری مجددا به رقابت های دسته سه کشور سقوط کرد.
به گزارش خبرگزاری برنا استان البرز، سال گذشته که مردم کاروان تیم قهرمان شهدای رزکان را پس از بدست آوردن جام در خیابان های کرج می دیدند بسیار خوشحال بودند که تیم شهرشان به لیگ دسته دو صعود کرده و پس از سال ها می توانند شاهد یک تیم بومی و یکدست البرزی در فوتبال کشور باشند اما جمعه شب همین تیم که تا پیش از تعطیلات کرونایی هواداران زیادی را به تماشای بازی های خانگی خود دعوت می کرد در سیل سکوت ورزشگاه انقلاب غرق شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
باید پذیرفت امسال شهدای رزکان مثل خیلی از تیم های حاضر درلیگ دو یا حتی لیگ برتری با مشکل مالی و مطالبات برزمین مانده بازیکنان مواجه نبود، کرج مثل بسیاری از شهرهای ایران با استادیوم بی کیفیت دست و پنجه نرم نمی کرد و نماینده البرز به لحاظ امکانات یا حتی اردوهای آماده سازی و دیدارهای تدارکاتی با یک تیم لیگ برتری برابری می کرد اما سوال اینجاست که دیگر چه چیزی باید برای یک تیم مهیا باشد تا در سال اول حضور خود در یک لیگ حداقل بتواند خود را در آن حفظ کند.
وقتی شهدای رزکان دم از مردمی بودن می زند و خود را متعلق به کرج می داند باید در قبال مطالبات مردم مسئول باشد و به سوالات آن ها پاسخ دهد.
چگونه یک تیم در طول فصل با در اختیار داشتن بازیکنانی نظیر میلاد سلیمان فلاح، فرهاد خیرخواه، علی امیری و محمد اسماعیل نظر که همگی زمانی در لیگ برتر توپ زده اند نمی تواند حداقل در دیدارهای خانگی کاری از پیش ببرد و از 26 دیدار در این فصل تنها 6 برد کسب می کند.
در این مطلب کاری با عملکرد فنی برخی بازیکنان نداریم که حتی در حد و اندازه لیگ دو هم نبوده اند اما انتظار می رود مدیرعامل باشگاه در خصوص تغییر و تحولات کادرفنی و اعتماد مجدد به محسن کریمی توضیح دهد و سرمربی هم در خصوص عملکرد فنی شهدای رزکان پاسخگو باشد.
جمعه شب شهدای رزکان در حسرت موقعیت های از دست رفته طول فصل سوخت و اشک های بازیکنان از اشتباهات داوری و جای خالی مصدومانی حکایت داشت که شاید با حضور خود می توانستند گرهی از کار تیم محسن کریمی باز کنند اما کیست که نداند این مشکلات برای تمامی تیم ها وجود دارد، باید پذیرفت که این باشگاه علاوه بر بدشانسی مشکلات فنی هم داشت و به ثمر رساندن تنها 18 گل آن هم برای تیمی که آن همه بازیکن باتجربه برخوردار بود غیر منطقی است.
سعید فغانی
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: فوتبال سقوط لیگ دو شهدای رزکان البرز شهدای رزکان یک تیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۰۴۷۹۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«چشمها تنها برای دیدن نیستند»
کتاب «چشمها تنها برای دیدن نیستند» از مصطفی عظیمیفر منتشر شد.
به گزارش ایسنا، این کتاب در ۱۰۶ صفحه با شمارگان ۲۰۰ نسخه و با قیمت ۲۵۰ هزار تومان در انتشارات سیب کال راهی بازار کتاب شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: «مصطفی عظیمیفر در کتاب «چشمها تنها برای دیدن نیستند» از ورای روزمرگیهای زندگی، دغدغههای اجتماعی خویش را نسبت به دنیای اطراف در قالب کوتاهترین داستانها و نوشتههای ادبی به تصویر کشیده است.
از دیگر آثار این نویسنده میتوان به «هزار سال پس از پاییز و هر خودی همیشه تنهاست» (انتشارات کتاب هرمز) و «من نویسنده این کتاب نیستم» (انتشارات سیبکال) اشاره کرد.
در برشی از کتاب میخوانیم: نزدیک ظهر به محله خودمان میرسم. جوانی با ماشین شیک و گرانقیمتی از کنارم عبور میکند و ردی از غبار روی موها و لباسهایم به جا میگذارد. خیلی زود شروع به مقایسه داشتههای خود با آن شخص میکنم. نگاهی به کفشهایم میاندازم! غبار گرفته و خسته به نظر میآیند. یک سالی از فروش دوچرخهام برای خرید یک ماشین اصلاح مو میگذرد. از آن روز به بعد تنها وسیله نقلیهای که دارم، پاهایم هستند و این بسیار دردآور است.
حسرت که شرایط را مهیا میبیند، شروع به بیدار کردن حسادت میکند. ولی خیلی زود با اخطاری روبهرو میشود که میگوید: به داشتههای مادی دیگران حسادت نکن. زیرا آنها و گذشتگانشان یا زیاد تلاش و قناعت کردهاند و یا شرافت خود را زیر پا گذاشتهاند. اکنون که چنین است یا زیاد تلاش کن و یا...
خوشبختانه حسرت هشدار را میپذیرد و من... »
انتهای پیام